تحریریه موسسه خشونتپرهیزی برای دموکراسی
شواهد نشان میدهد که شعار «زن، زندگی، آزادی» در ایران اولین بار صبح روز ۲۷ شهریور، یک روز پس از از خاکسپاری مهسا(ژینا) امینی در سقز، در تجمع اعتراضی شماری از دانشجویان زن دانشگاه تهران سر داده شد.
شعار«زن، زندگی، آزادی» که اولین بار نزدیک به یک دهه پیش در مبارزات فمینیستی زنان کُرد بکار رفته بود، حالا توسط دانشجویان دانشگاه تهران به جامعه ایران راه یافته بود.
مرور تاریخ مبارزات و جنبشهای مقاومت مدنی از جنبش ضد جنگ ویتنام گرفته تا مبارزات ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی، از نافرمانی مدنی پس از کودتای میانمار تا جنبش زن زندگی آزادی، نشان میدهد که دانشجویان همیشه پیشاهنگ و سکاندار بودهاند.
فعالیت جنبشهای دانشجویی در جوامع مختلف، همیشه با واکنشهای متقابل دولتها روبرو شده و بیش از هر دسته و گروه دیگر در جامعه، هدف سرکوب حکومت قرار داشتهاند.
با گسترش و پیشرفت روزافزون جنبشهای دانشجویی، حکومتهای اقتدارگرا، در صدد تجهیز و تکمیل ابزارهای سرکوب خود برآمدهاند، این رژیمها با وضع قوانین، مصوبهها و بخشنامههای مختلف دانشجویان معترض را تروریست، آشوبگر یا اغتشاشگر مینامند و برای رصد، کنترل و نفوذ در جنبشهای دانشجویی و بازداشتهای فلهای آنها جدیدترین و پیچیدهترین تکنولوژیها را به خدمت میگیرند، علاوه بر اینها، با استفاده از ماشینهای عظیم دروغپراکنی، پروپاگاندا و نشر اخبار جعلی افکار عمومی را علیه دانشجویان معترض تهییج و بسیج میکنند.
یکی از آخرین پژوهشهای «صندوق بینالمللی نروژی برای کمک به دانشجویان و دانشگاهیان (SAIH)» نشان میدهد که اشکال فیزیکی و رویتپذیر سرکوب دانشجویان مانند بازداشت، ضرب و شتم یا اخراج و تبعید، تنها بخش کوچکی از سرکوبی است که دولتها و در مواردی جوامع علیه دانشجویان بهکار میگیرند.
با این حال، بر اساس آمارهای کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان ، از آغاز جنبش زن زندگی آزادی ۷۲۵ دانشجو در ۴۹ شهر ایران بازداشت شدهاند. مقایسه این تعداد با کل تعداد بازداشتیها در این مدت نشان می دهد که از هر هفت نفر بازداشتی دست کم یک نفر دانشجو بوده است، که حدود ده برابر تعداد فعالان سیاسی و روزنامهنگاران، ۱۵ برابر وکلای دادگستری و هفت برابر هنرمندانی است که در این مدت بازداشت شدهاند.
علاوه بر این شوراهای صنفی دانشجویان کشور در فروردین ۱۴۰۲ از تعلیق و اخراج ۴۳۵ دانشجو پس از اعتراضات خبر داد. کانال خبرنامه امیرکبیر نیز در مردادماه ۱۴۰۲ فهرستی شامل دو هزار و ۸۴۳ دانشجو را منتشر کرد که پس از اعتراضات به کمیتههای انضباطی دانشگاهها احضار شدهاند.
همانطور که تمرکز بر اشکال فیزیکی سرکوب به منظور اطمینان از در خطر نبودن جان دانشجویان مهم است، توجه به اشکال نامحسوستر نیز ضروری است تا بدانیم که اقتدارگرایی در چه موقعیتهایی ممکن است بسط یابد، فضای مدنی محدود شود و زندگی دانشجویان در معرض خطر قرار بگیرد.
بر اساس یافتههای کتاب «کنشگری تحت حمله -شناختی بر سرکوب کنشگری دانشجویی» [1] »[2] که از بررسی و مقایسه اشکال سرکوب ۳۲۶ رویداد دانشجویی در ۱۷ کشور مختلف[3] در یک بازه زمانی ۲۲ ماهه از ژانویه ۲۰۲۱ تا اکتبر ۲۰۲۲ به دست آمده است، دولتها، مدیریت دانشگاهها و دیگر اعضای جامعه به صورت کلی از چهار استراتژی اصلی برای سرکوب نامحسوس جنبشهای دانشجویی استفاده میکنند.
مشاهده، بررسی و تطبیق نمونههای عینی حرکتهای دانشجویی در کشورهای مختلف حکایت از آن دارد که دانشجویان غالبا عاملان اصلی و پیشرو در مبارزات مردمی برای رسیدن حقوق بشر، عدالت اجتماعی و تغییرات سیاسی هستند. بنابراین فهم دقیقتر از سازوکارهای سرکوب آنان ممکن است منجر به فهم بهتر ما نسبت به تهدیدات جهانی بر جامعه مدنی منجر شود.
- نبرد حقوقی
دولتها غالبا قوانین ممنوعیت اخلال در نظم عمومی یا امنیت را به شکلی بکار میگیرند که از طریق آن بتوانند فعالیتهای دانشجویی را محدود کنند. برای مثال، قانون امنیت، جرایم، مجازات و دادگاههای بریتانیا، فعالیتهای مبتنی بر ایجاد اخلال عمومی مانند اشغال محوطه دانشگاهها را غیرقانونی اعلام میکند.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که دولتها چه در جوامع باز چه در جوامع بسته از این سازوکار برای سرکوب کنشگری دانشجویان استفاده میکنند. این سازوکار بهویژه در دانشگاههای نئولیبرال که امروزه در سراسر جهان فراگیر شده است بسیار رایج است. این دانشگاهها با دانشجویان احتمالی همچون یک مصرف کننده برخورد میکنند. کنشگری دانشجویی برای چنین فضاهایی یک تهدید به حساب میآید مخصوصا زمانی که مطالبات این کنشگری معطوف به خود دانشگاه باشد. حقوق و مسئولیتهای دانشجویان در این دانشگاهها با هدف رصد و کنترل کنشگریهای دانشجویی تدوین میشود. در این سازوکار سرکوب، قدرت نمره دادن اساتید به منظور اعمال نفوذ بر دانشجویان به خدمت گرفته میشود.
یکی از مصوبههای شورای امنیت کشور در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۱ به خوبی از این سازوکار سرکوب در جریان جنبش زن زندگی آزادی پرده برمیدارد[4]: «مسئله مهم فعلی، اصلاح وضعیت دانشگاهها در سه حوزه دانشجویان، اساتید و فضای فرهنگی است. وزارت علوم فعالشدن مراکز مشاوره در دانشگاهها را بهطور جدی پیگیری کند. سپاه پاسداران نسبت به افزایش ظرفیت راهیان نور اقدام و حتیالمقدور قیمتهای سال گذشته افزایش نیابد.»
جلوگیری از تداوم حضور دانشجویان به صورت مختلط در سلفهای دانشگاهها، جذب حداکثری افراد «ارزشی و انقلابی» جهت جایگزینی با اساتید «مسئلهدار» و استخدام و اعزام طلاب جوان به خوابگاههای دانشجویی برای تغییر فضای فرهنگی از دیگر مصوبات و اقدامات نهادهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی برای سرکوب نامحسوس دانشجویان از طریق این سازوکار است.
- مشروعیتزدایی
دولتها با زدن انگ و برچسبهایی مانند «تروریست»؛ «مجرم»، «اشرار»، «خام»، «احمق» یا «منحرف» سعی میکنند از آنها مشروعیتدایی کنند، برای مثال دانشجویان در ترکیه و برزیل به دلیل حمایت از جامعه الجیبیتیکیو از سوی مقامات دولتی و امنیتی «منحرف» نامیده شدند. دولتها به این ترتیب مقامات با موجسواری بر ارزشها و هنجارهای زنستیز و مردسالار جوامع خود، اقدام به تحریک و بسیج نفرت، آزار و خشونت علیه دانشجویان میکنند. مشسروعیتزدایی از دانشجویان ارتباط تنگاتنگی با رشد جریانهای پوپولیستی راست افراطی و نشر اطلاعات گمراهکننده در آن جامعه دارد.
در ایران نیز انگزنی به دانشجویان به منظور تحریک افکار عمومی علیه آنان سابقهای به درازای جنبش دانشجویی دارد. «هتاک»، «آشوبگر»، «غیرهمسو»، «مسالهدار»، «مخل»، «تروریست»، «ضد انقلاب» و «ارتباط با منافقین» تنها برخی از انگهایی است که مقامات ایرانی به دانشجویان و اساتید معترض میزنند. «علی یونسی» و «امیرحسین مرادی» دو تن از قربانیان این سازوکار سرکوب جمهوری اسلامی هستند که با برچسبهای بیاساس و پایه از سال ۱۳۹۹ بازداشت شده و هر کدام به ۱۶ سال زندان محکوم شدهاند.
- جذب و ادغام
دولتها غالبا با تقویت و حمایت از گروههای دانشجویی که از حاکمیت موجود جانبداری میکنند و پیشنهاد بستههاتی تشویقی و تطمیعی اقدام به عضوگیری از میان دانشجویان میکنند. برای مثال، دولت غنا به دانشجویان حامی سیاسیتهایش وعده اشتغال داد. در این سازوکار سرکوب، دانشجویان تشویق میشوند تا در مسیر «درست» به فعالیت سیاسی بپردازند و از مجرای نهادها و ارگانهای رسمی و تعیینشده دست به کنشگری بزنند.
برای مثال برخی از دانشگاه های بریتانیا تمهیداتی برای کاهش شهریهها چیدهاند تا به این ترتیب بتوانند دانشجویان ناراضی و عصبانی از هزینههای بالای تحصیل در دانشگاه را کنترل کنند. همچنین مدیران دانشگاهها از طریق ارتباط فعال با اتحادیههای دانشجویی در جهت بهبود زندگی و تجارب آنها میکوشند زندگی و تجربه دانشجویی را بهبود بخشند، از این طریق ظرفیت نمایندگی اتحادیهها را به انحصار خود درمیآورند.
یکی از مصوبات جلسات قرارگاه ثارالله درباره کنترل فضای دانشگاهها از کاربست این سازوکار در سرکوب دانشجویان حکایت میکند: «شکلهای دانشجویی غیر همسویی که در جریان اعتراضات «شعاردهی ساختارشکنانه و نسبت به تحریک سایر دانشجویان به تعطیلی کلاسها» اقدام کردهاند: «سیاست اتمام حجت، گرفتن تعهد محکم و شرط ادامه فعالیت، جبران عملکرد و تغییرات اساسی در تشکل و انتخابات مجدد است. در غیر این صورت باید مسیر انحلال را طی کند.»
یا یکی دیگر از مصوبات این قرارگاه در هشتمین جلسه به تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ از این قرار است: «کانون اندیشه دانشجویان مسلمان: با توجه به انفعال این تشکل در دانشگاه، «ضمن عدم برخورد و عدم انحلال، لازم است اقداماتی در راستای جذب و همراهسازی آن با حکومت در دستور کار قرار بگیرد.»
- تفرقهافکنی و چند دستگی
دولتها غالبا از طریق برانگیختن تنشها و شکافهای سیاسی و اجتماعی گستردهتر امکان کنشگری را سرکوب میکنند. برای مثال، دانشجویان ناسیونالیست هندو در هند علیه دیگران به ویژه دانشجویان متعلق به گروههای حاشیهای، خشونت اعمال میکنند.
دانشگاهها غالبا به عنوان آینهای برای جامعه خود عمل میکنند و تقسیمبندیهای سیاسی و اجتماعی را بازتولید میکنند. چنین دستهبندیهایی میتواند منجر به راندن و ترساندن کنشگرهای بالقوه شود و کنشگری دانشجویی را به سمت درگیریهای خشونتآمیز سوق بدهد. همچنین مورد فلسطین نشان میدهد که دستهبندیهای سیاسی و اجتماعی؛ همبستگی دانشجویان برای دستیابی به هدفهایی را نیز با چالش روبرو میکند که تحقق آنها آشکارا به نفع همه دانشجویان است، برای مثال میتوان به ثابت نگه داشتن شهریههای تحصیلی اشاره کرد.
در ایران تعیین بودجههای کلان در جلسات مختلف شورای امنیت کشور و قرارگاه ثارالله برای نهادها و ارگانهای «همسو» برای «جهاد تبیین جهت فائق آمدن بر فضای دانشگاهها» از بارزترین اشکال بهکارگیری این سازوکار در سرکوب سرکوب جنبش دانشجویی در یک سال گذشته ایران است. طی این سازوکار نهادها، گروهها وانجمنهای همسو برای سرکوب معترضان به خدمت خدمت گرفته میشوند.
[1] از سرکوب و «برخورد انضباطی» با دانشجویان معترض در ایران چه میدانیم؟، رادیوفردا، ۱۶ آذر ۱۴۰۲
[2] Amy Kapit, Activism Under Attack– Understanding the Repression of Student Activism. March 2023
[3] اکوادور، هندوراس، اسرائیل، بریتانیا، غنا، مکزیک، فلسطین، لهستان، کلمبیا، مراکش، برزیل، اتیوپی، مجارستان؛ زیمبابوه، هند، تایلند، بلاروس، استونی، میانمار، ترکیه و نیکاراگوئه
[4] رضا شکرالهی، شیوههای سرکوب اعتراضات دانشگاه، بهروایت اسناد «خیلی محرمانه»، رادیو فردا، ۱۱ خرداد ۱۴۰۲