اصطلاح «مقاومت مدنی» تنها حدود ۱۰۰ سال است که استفاده میشود.ماهتما گاندی این واژه را هنگام مبارزه با استعمار بریتانیا در هند ابداع کرد و پس از آن بسیاری از دانشگاهیان و فعالان مدنی همچون جین شارپ و کشیش جیمز لاوسون، این اصطلاح را برای توصیف این پدیده نوظهور استفاده کردند.
مقاومت مدنی یک روش تعارض فعال است که به موجب آن افراد غیرمسلح از انواع روشهای هماهنگ و غیر نهادی ( مانند اعتصاب، اعتراض، تظاهرات، تحریم، نهادسازی جایگزین و بسیاری از تاکتیکهای دیگر) برای ترویج تغییر، بدون آسیب رساندن یا تهدید به آسیب رساندن به طرف مقابل از آنها استفاده میکنند. در زبان انگلیسی، اصطلاح «مدنی» از کلمه لاتین «civis» به معنای «شهروند» گرفته شده است.
استفاده از اصطلاح «مدنی» درکاربرد امروزین آن معنای مسئولیت عمومی را القا میکند؛ به گونهای که عدهای از مردم حقوق و نیازهای خود را به نمایندگی از جوامع خود ابراز کنند. اصطلاح «مقاومت» از کلمه لاتین «resistere» گرفته شده است که در آن «Sistere» حالت مستحکم فعل «ایستادن»، «stare» است و پیشوند «re» بر شدت آن میافزاید. بدین معنا، از طریق مقاومت مدنی، همه اقشار مردم جامعه گرد هم میآیند تا با شدت و قدرت زیاد ایستادگی کرده و عدالت و پاسخگویی را مطالبه کنند. برخی از روشهای مقاومت مدنی مانند اغتشاش عمدی در سلولهای زندان، امتناع از خارج شدن از دفتر یک مقام رسمی و… میتوانند فوقالعاده مخرب و تقابلآمیز باشند. افراد یا نهادهایی که هدف بسیج خشونتپرهیز قرار میگیرند، اغلب نسبت به آن احساس خطر عمیقی میکنند. چنین مقاومتی قدرت، موقعیت و آسایش آنها را بدون گزینههای مستقیم زیاد برای حل مناقشه به مخاطره میاندازد. از همین روی این افراد و نهادها با دستگیری، حبس، قتلهای هدفمند، شکنجه و سایر اشکال توسل به زور، به سرکوب مخالفانی که از تاکتیکهای خشونتپرهیز استفاده میکنند، میپردازند.
کسانی که از مقاومت خشونتپرهیز استفاده میکنند اغلب انتظار چنین رفتاری را دارند و خود را برای خشونت طرف مقابل آماده میسازند. با اینحال معترضان خشونتپرهیز خودشان از استفاده از خشونت اجتناب میکنند، چراکه استفاده از خشونت را نسبت به سایر تاکتیکها، در برابر قدرت مسلح ریشهدار ناکارآمدتر میدانند. گرچه برخی از طرفداران مقاومت مدنی به صلحطلبی اعتقاد دارند، همه آنها صلحطلبی را تأیید نمیکنند و معتقد به آن نیستند. همچنین همه صلحطلبان از مقاومت مدنی استفاده نمیکنند، اگرچه برخی از صلحطلبان از آن استفاده میکنند. از آنجایی که رویکرد مقاومت مدنی اغلب اشتباه فهمیده میشود، بهتر است هر یک از عناصر این تعریف را کمی دقیق تر بررسی کنیم. اول، مقاومت مدنی یک روش «تعارض» است. بدین معنی که مقاومت مدنی روش مقابله فعال است که افراد یا جنبشها از آن برای خواستهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا اخلاقی استفاده میکنند. مقاومت مدنی به طور فعال تعارض را ترویج میدهد، اختلال ایجاد میکند و قدرتی برای تأثیرگذاری، دگرگونی یا تغییر وضعیت موجود ایجاد میکند. این مبارزه زمانی اتفاق میافتد که مردم به این باور برسند که افراد قدرتمند، سازمانها، دولتها یا سیستمهای سیاسی رفتار درستی با آنها نداشتهاند و سیستمهای جدیدی ایجاد میکنند که به بیعدالتیهای اساسی رسیدگی کند.
مقاومت مدنی پادزهر انفعال و بیتفاوتی است. دوم، مقاومت مدنی توسط غیرنظامیان غیرمسلح بدون آسیب رساندن مستقیم به طرف مقابل انجام میشود. افرادی که در حال ایجاد تغییرات هستند، افراد معمولی هستند که به خلاقیت و نبوغ – همراه با اهرمهای فشار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی – با هدف تأثیرگذاری بر اجتماعات و جوامعشان مجهز هستند. همچنین مقاومت مدنی اقداماتی انجام میدهد که خشونت آمیز نیستند.
برای اکثر محققان و متخصصان، بخش «مدنی» «مقاومت مدنی» به صراحت به معنای رد اقدامات مسلحانه یا خشونت آمیز در این شیوه تعارض است. با این حال تعاریف «عدم خشونت» و «اقدام خشونت آمیز» خود نیز بحث برانگیز هستند. افرادی که به مقاومت مدنی میپردازند از سلاح یا حملات فیزیکی مانند مشت زدن، لگد زدن، حمله کردن یا کشتن هنگام تقابل مستقیم با طرف مقابل استفاده نمیکنند. اما اصطلاح «مدنی» لزوماً به معنای «دوستانه»، «محترمانه» یا «مؤدبانه» نیست. برعکس، محققان معمولاً وقفه انداختن بین صحبت، حرکات گستاخانه، روی گرداندن، لجبازی کردن، ایجاد شرمساری، انگ زدن و طرد کردن مخالفان را به عنوان رفتارهای خشونتپرهیز طبقه بندی میکنند که اگر با روشهای دیگر ترکیب شوند و مورد استفاده قرار گیرند، می توانند هزینههایی به مخالفان و حامیان آنها تحمیل کنند.