سه‌شنبه 14 آذر 1402
NIDemocracy
  • صفحه اصلی
    • محدوده‌ی فعالیت‌ها
    • آرشیو مطالب
  • درباره‌ی ما
    • درباره‌ی فعالیت‌ها
    • هیئت مدیره
    • اعضای افتخاری و مشاوران
    • منابع مالی
    • محدوده‌های تمرکز
    • تماس با ما
  • مشارکت و حمایت
    • کار کردن با ما
    • حمایت مالی
  • رویدادها
    • اخبار
  • چندرسانه‌ای
  • مقالات
  • فارسی
    • English
    • فارسی
    • کوردی
    • تورکجه
    • بلۆچی
No Result
View All Result
Donate
  • صفحه اصلی
    • محدوده‌ی فعالیت‌ها
    • آرشیو مطالب
  • درباره‌ی ما
    • درباره‌ی فعالیت‌ها
    • هیئت مدیره
    • اعضای افتخاری و مشاوران
    • منابع مالی
    • محدوده‌های تمرکز
    • تماس با ما
  • مشارکت و حمایت
    • کار کردن با ما
    • حمایت مالی
  • رویدادها
    • اخبار
  • چندرسانه‌ای
  • مقالات
  • فارسی
    • English
    • فارسی
    • کوردی
    • تورکجه
    • بلۆچی
No Result
View All Result
NIDemocracy
No Result
View All Result

چرا باید به درک خشونت‌پرهیزی مارتین لوتر کینگ نزدیکتر شویم؟

22 مهر 1402
in مقالات
Reading Time: 2 mins read
0 0
0
چرا باید به درک خشونت‌پرهیزی مارتین لوتر کینگ نزدیکتر شویم؟

نویسنده: کازو هاگا

این مقاله نسخه‌ای ویرایش شده از یک فصل کتاب جدید کازو هاگا با نام «مقاومت شفابخش: پاسخی کاملا متفاوت به آسیب» است.

در خشونت‌پرهیزی لوتر کینگی فلسفه‌ای برگرفته از آموزه‌های مارتین لوتر کینگ جونیور وجود دارد که بیانگر تمایزی بین املای کلمه عدم خشونت‌ با خط تیره و بدون خط تیره می‌باشد. عدم – خشونت (با خط تیره) ضرورتا دو کلمه است: “بدون” و “خشونت”؛ وقتی این گونه نوشته می‌شود تنها به معنای عدم وجود خشونت خواهد بود. مدت زمان زیادی است که “من خشن نیستم” و تمرین می‌کنم که بدون خشونت باشم. این بزرگترین سوءبرداشتی است که در درک عدم‌خشونت وجود دارد.

من در یکی از محله‌های دور افتاده اوکلند زندگی می‌کنم که ترکیب جمعیتی برابری از سیاه‌پوستان، لاتین‌ها، و آسیایی‌ها دارد. یک روز در حال چرت زدن در آپارتمانم بودم که با صدای زوجی که زیر پنجره طبقه دوم من بر سر یکدیگر فریاد می‌زدند از خواب بیدار شدم. از جایم برخاسته و نگاهی انداختم و دیدم که زنی روی زمین کتک می خورد، گریه می کند و با فریاد کمک می‌طلبد. از جایم پریدم کفش‌هایم را پوشیدم و از پله‌ها پایین دویدم. زمانی که من رسیدم حدود ۱۵ نفر از همسایه‌ها نیز بیرون آمده بودند، ولی آنها به زنی که کتک می‌خورد فقط نگاه می‌کردند و کمکی به او نمی‌کردند. من دعوا را پایان دادم و آن دو زوج را از هم جدا کردم، یکی را در حال عصبانیت و دیگری را در حال گریه کردن.

همسایگانی که فقط در حال تماشا بودند داشتند به “عدم‌خشونت بدون خط تیره” عمل می‌کردند. آنها مشت و لگد پرتاب نمی‌کردند. آنها به صراحت خشن نبودند. بنابراین از نقطه نظر لوتر کینگ می‌بینید که یک خط تیره ناچیز چه تفاوتی ایجاد می‌کند. شما می‌بینید که چه سوء‌تفاهم بزرگی بوجود خواهد آمد اگر این‌گونه تصور شود که عدم‌خشونت صرفا نبود خشونت است، اگر ما عدم‌خشونت را خشمگین نبودن تعریف کنیم می‌توانیم در پشت خشونت‌پرهیزی پنهان شویم و از خشونت چشم‌پوشی‌ کنیم.

اینکه یک ناظر باشیم سهل و آسان است. ما افزایش بی‌خانمان ها را می‌بینیم، و راه خود را کج می‌کنیم. ما اقوام سیاه‌پوست بدون‌سلاح را می‌بینیم که توسط پلیس کشته می‌شوند و  قربانی را سرزنش می‌کنیم. ما درباره نسبت بالای خودکشی در میانLGBTQ ها می‌شنویم و درباره آن کار ناچیزی ‌می‌کنیم یا هیچ کاری انجام نمی‌دهیم. ما گزارشات بحران آب و هوایی را می‌خوانیم اما آن ‌را به نسل بعد از خود موکول می‌کنیم تا با آن مقابله کنند. ما جوامع خود و زمین را می‌بینیم که هر روز مورد حمله و تجاوز قرار می‌گیرند و فقط دور هم جمع می‌شویم  و تماشا می‌کنیم.

خشونت‌پرهیزی این نیست که چه کاری را انجام ندهیم، این است که چه کاری در رابطه با خشونت و بی‌عدالتی‌ای که ما در قلب خود، منزل خود، محله‌ی خود و نهایتا در جامعه خود می‌بینیم، انجام می‌دهیم. خشونت‌پرهیزی گرفتن موضع فعال در مقابل خشونت و بی‌عدالتی است و عمل‌گرایانه است تا منفعلانه.

صلح منفی

سوءبرداشت در درک خشونت‌پرهیزی به سوءفهم خطرناک درباره صلح منجر می‌شود. سوءفهم خشونت‌پرهیزی، همانند خواستنِ صلحِ سوءفهم شده می‌تواند یک عمل خشونت‌آمیز باشد. در ۳ فوریه ۱۹۵۶ یک زن به نام آترین لوسی اولین دانش‌آموز سیاه‌پوستی بود که در کلاس‌های دانشگاه آلاباما حاضر شد. چند روز پس از حضور او، آشوب‌ها شروع شد. جمعیتی بیش از هزار نفر اطراف خودرویی که او با آن در حرکت بود را گرفتند و شورشیان به بالای خودرو رفتند.

در پاسخ، دانشگاه لوسی را اخراج کرد. آنها ادعا کردند که حضور او موجب تهدید امنیت مدرسه شده است. روز بعد آشوب‌ها پایان یافت. روزنامه‌های محلی در سر تیتر خود نوشتند که “امروز همه چیز در توسکالوسا آرام است. در کمپ‌های دانشگاه آلاباما صلح برقرار است.”

صلح وجود دارد. اما روزنامه‌ها درباره چه نوع صلحی صحبت می‌کردند؟

یک ماه بعد، لوتر کینگ در پاسخ به این تیتر یک سخنرانی با عنوان “زمانی‌که صلح منفور می‌شود” ایراد کرد و در آن  گفت صلح و آرامشی که در روزنامه ها توصیف شده صلح واقعی نیست. او گفت: «این نوعی صلح است که همه انسان‌های با حسن‌نیت از آن متنفرند. این نوعی صلح است که منفور است. این نوعی صلح و آرامش است که در مشام خداوند بوی تعفن می‌دهد.” سخنان قدرتمند مردی که بعدها برنده جایزه صلح نوبل شد. وقتی لوتر کینگ می‌گفت “صلح به خشنودی راکد تبدیل شده است” از صلحی صحبت می‌کرد که مربی صلح، یوهان گالتونگ آنرا “صلح منفی” می‌نامید، صلحی که نبود تنش به قیمت عدالت را توصیف می‌کرد. لوتر کینگ گفت “صلح تنها فقدان تنش نیست، بلکه وجود عدالت است.”

اغلب ما فکر می‌کنیم که صلح به معنی آرامش و سکوت است. ما تصاویری از تماشای غروب در یک ساحل استوایی، مراقبه در جنگل کنار نهر، با عود و شمع‌های معطر را در ذهن تداعی می‌کنیم. این می‌تواند به همان اندازه مشکل‌ساز باشد که فکر کنیم پرهیز از خشونت، خشونت نیست. من به شما اطمینان می‌دهم که لحظه بعد از پرتاب بمب اتمی به هیروشیما اوضاع واقعا آرام و ساکت بود، بنابراین ما صلح برقرار کرده‌ایم؟ اگر کسی در صورت من فریاد بزند و من با بی‌هوش کردن او را ساکت کنم آیا من واقعا صلح برپا کرده‌ام؟

هر قدر هم که مضحک به نظر بیاید، اما جامعه ما این‌گونه سعی دارد صلح برقرار کند، زیرا ما سوءبرداشت فاحشی از آن داریم. این همان چیزی است که به ما اجازه می دهد برای ایجاد صلح جنگ کنیم. اگر ما همه تروریست‌ها را بکشیم همه ما صلح خواهیم داشت. این سوء‌برداشت، نظامی‌گری پلیس‌ها را توجیه می‌کند. اگر همه معترضان را در غل و زنجیر کنیم، بعد از آن خیابان‌های ما آرام و در صلح خواهد بود. این، حبس دسته‌جمعی را توجیه می‌کند. اگر ما همه‌ افراد بد را دستگیر کنیم، محله‌هایی آرامی خواهیم داشت.

صلح منفی در بسیاری از خانه‌ها، محل‌های کار، جوامع مذهبی و نهادهای ما حاکم است. این اغلب نوعی از صلح منفی است که با فهم و درک ناگفته‌ای که در همه‌ جا وجود دارد، ایجاد و حفظ می‌شود که مانع از بروز درگیری می‌شود. کشور من ژاپن با این نوع صلح منفی در سطح ملی مواجه است. به عنوان یک فرهنگ ما تمایل داریم که از درگیری اجتناب کنیم، ما عقیده داریم که شریف‌ترین کار این است که این فرهنگ را نگه داریم، سرمان را پایین نگه داریم و تحمل کنیم. مطرح کردن موضوعات دشواری که می‌تواند تنش ایجاد کند بی‌ادبی تلقی می‌شود، زیرا ما باری بر دوش دیگران می‌گذاریم. آن بی‌ادبی است پس تحمل می‌کنیم.

به لحاظ جنایات خشونت‌آمیز، ژاپن ممکن است یکی از امن‌ترین کشورهای روی زمین باشد، و اگر از بیرون به داخل نگاه کنیم، صلح‌آمیز به نظر می‌رسد. اما ما همچنان یکی از بالاترین نرخ‌های خودکشی در جهان را داریم. یادگیری تحمل چالش‌های زندگی باعزت قطعا می‌تواند یک ویژگی مثبت باشد، اما وقتی به این منجر می‌شود که یک ملت به مردمی تبدیل شوند که سعی می‌کنند به سادگی آسیب‌های روحی، انزوا و زندگی بدون هدف را تحمل کنند – زمانی که مردم فکر می‌کنند نباید درباره بی‌عدالتی و ظلم صحبت کنند و “در جای خود بمانند”- این سرکوب است. این صلح منفی است.

من یک‌بار شنیدم که شخصی این پدیده را به عنوان “استبداد مدنیت” توصیف می‌کرد. به ما گفته می‌شود که در محیط‌های کاری شرکت نباید در مورد آزار و اذیت جنسی صحبت کنیم چون این امر “ایجاد تضاد” می‌کند. در کلیساهایمان به ما گفته می‌شود نباید نحوه استفاده از بودجه کلیسا را زیر سوال ببریم چون “این کار نامناسب است.” بنابراین ما به تظاهر کردن به این که مشکلی وجود ندارد ادامه می‌دهیم.

امروزه در همه جای جامعه این را می‌بینیم. نژادپرستی؟ دیگر چنین مشکلی وجود ندارد؛ تنها افرادی که درباره نژادپرستی صحبت می‌کنند نژادپرستان هستند! مردسالاری؟ به تمام زنانی که اکنون در شرکت‌های بزرگ پیشرو هستند نگاه کنید! فقر؟ اقتصاد هیچ وقت بهتر از این نبوده است! بازار بورس را ببینید!

در کوتاه مدت به راحتی می توان این مسائل را زیر فرش جارو کرد و به یک صلح منفی ارزان و در نهایت ناپایدار دست یافت. در کل این یک گفتگوی کاملا متفاوت است که فعالانه علیه خشونت کار کنیم و صلح مثبتی که شامل عدالت برای همه است را بسازیم. این ما را ملزم می‌کند پرده بی‌عدالتی را بدریم و برای ترمیم آسیب‌ها تلاش کنیم.

خشنودی آزاردهنده

وقتی ما صلح را تنها  عدم وجود تنش می‌دانیم، ما در حقیقت از صلح مثبتی که لوتر کینگ خواستار آن بود خیلی دور شده‌ایم. او در «نامه‌ای از زندان بیرمنگام» نوشت: «بحث من درباره ایجاد تنش به عنوان بخشی از کار مقاومت خشونت‌پرهیز ممکن است تکان‌دهنده به نظر برسد. اما باید اعتراف کنم که از کلمه “تنش” نمی‌ترسم. من به شدت با تنش خشونت‌آمیز مخالفم، اما نوعی تنش سازنده و بدون خشونت وجود دارد که برای رشد ضروری است.»

در سال ۲۰۱۵، در واکنش به قتل فردی به نام  ِفردی گری توسط پلیس، شهر بالتیمور به آشوب کشیده شد. این شامل برخی از اعضای جامعه بالتیمور بود که در اعتراضات خشونت‌آمیز شرکت می‌کردند. ساختمان‌ها سوزانده شدند. شیشه‌ ماشین‌ها شکسته شد. ری لوئیس، ستاره سابق بالتیمور ریونز از معترضان خواست که «خشونت را متوقف کنند»

به عنوان یک مربی خشونت‌پرهیزی، لزوماً فکر نمی‌کنم که آتش زدن ساختمان‌ها مؤثرترین تاکتیک برای ایجاد تغییر پایدار باشد. در عین حال از اظهارات لوئیس ناامید شدم. در درخواست او از معترضان برای “توقف خشونت” طنز بزرگی وجود دارد. زیرا این دقیقاً همان کاری بود که معترضان سعی در انجام آن داشتند. قیام در بالتیمور فقط به خاطر کشتن فِردی گری نبود. این پاسخی به ۵۰۰ سال خشونت علیه آفریقایی تبارها در آمریکا بود. مردم به خیابان‌ها آمده بودند، زیرا آنها از خشونت‌هایی که برای مدت طولانی در جامعه‌شان انجام می‌شد، خسته شده بودند.

لوتر کینگ یک بار گفت: «شورش زبان کسانی است که شنیده نشده‌اند.» شورش‌ها در نهایت فریاد صلح جوامعی است که هرگز از آن برخوردار نبوده‌اند. محکوم کردن اعتراضات مردم تحت‌ستم، به دلیل واکنش به قرن‌ها خشونت، نادیده گرفتن زمینه خشونت بزرگتری است که آنها به آن اعتراض دارند. این واکنش اجتناب‌ناپذیر جامعه‌ای است که دردش برای قرن‌ها به رسمیت نشناخته شده بود.

درخواست از معترضانِ جنبش “زندگی سیاهان مهم است” (Black Lives Matter) به صلح و آرامش در پی آخرین قتل پلیس، می‌تواند نوعی سرکوب باشد. این نوعی درخواست برای صلح با تعبیر “شکایت کردن را متوقف کنید” و “در جای خود بمانید” است. صلح آشفته است. صدای عدالت بلند است. اگر انتظار داشته باشیم که ایجاد صلح در جامعه‌ای به خشونت‌آمیزی ایالات متحده فرآیندی منظم، آرام و بی سر و صدا باشد، با بیداری بی‌ادبانه مواجه خواهیم شد.

ایجاد صلح واقعی مستلزم این است که یاد بگیریم مکالمه‌هایی انجام دهیم که نمی‌خواهیم با خانواده و جامعه‌ خود داشته باشیم. ممکن است از ما بخواهد که مداخله کنیم، بزرگراه‌ها را ببندیم یا اقدامات مقاومتی دیگری انجام دهیم. وقتی این کارها را انجام می‌دهیم، درگیری ایجاد نمی‌کنیم. ما صرفا درگیری‌ای را که از قبل وجود داشته، آشکار می‌کنیم تا مورد توجه قرار گیرد.

لوتر کینگ در عمر کوتاه خود ۲۹ بار دستگیر شد. در بسیاری موارد، او به «برهم زدن آرامش» متهم شد. لحظه‌ای به آن فکر کنید. تا عمق موضوع را درک کنید.

این موضوع هنوز هم برای بسیاری از فعالان اتفاق می‌افتد. وقتی از خشونت‌پرهیزی برای مقابله با خشونت و بی‌عدالتی استفاده می‌کنیم، آرامش را برهم نمی‌زنیم، بلکه در حال برهم زدن خشنودی هستیم. ما در حال برهم زدن  عادی‌سازی خشونت هستیم. ما در حال برهم زدن صلح منفی هستیم. وقتی کمپ‌های بی‌خانمان‌ها عادی می‌شوند، باید آن را برهم بزنیم. وقتی نرخ ترک تحصیل ۵۰ درصدی در دبیرستان‌های شهری را می‌پذیریم، باید آن را برهم بزنیم. وقتی ما سیستم زندانی راه‌اندازی می‌کنیم که نرخ تکرار جنایت ۸۳ درصدی را ایجاد می‌کند، باید آن را برهم بزنیم. وقتی منافع شرکت‌ها سیاره ما را نابود می‌کنند و زندگی نسل‌های آینده را به خطر می‌اندازند، باید آن را برهم بزنیم.

اتهام “برهم زدن آرامش” باید از قوانین کیفری این کشور خارج شود تا در نهایت یاد بگیریم در صلح واقعی و مثبت زندگی کنیم. ما نمی‌توانیم چیزی را که از ابتدا وجود ندارد برهم بزنیم. وقتی ما درگیر کار سخت خشونت‌پرهیزی و تغییرات اجتماعی هستیم، آرامش را برهم نمی‌زنیم. بلکه برای آن می‌جنگیم.

Tags: خشونت‌پرهیزیدموکراسیصلحمارتین لوتر کینگ
Previous Post

پارادوکس سرکوب، نتایج معکوس و دیالکتیک اعتراض

Next Post

بررسی جنبش‌های اعتراضی خشونت‌پرهیز نیجریه

Next Post
بررسی جنبش‌های اعتراضی خشونت‌پرهیز نیجریه

بررسی جنبش‌های اعتراضی خشونت‌پرهیز نیجریه

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Facebook Twitter Instagram Youtube LinkedIn

همه حقوق چاپ و کاپی رایت این سایت برای موسسه خشونت پرهیزی برای دموکراسی محفوظ است

No Result
View All Result
  • صفحه اصلی
    • محدوده‌ی فعالیت‌ها
    • آرشیو مطالب
  • درباره‌ی ما
    • درباره‌ی فعالیت‌ها
    • هیئت مدیره
    • اعضای افتخاری و مشاوران
    • منابع مالی
    • محدوده‌های تمرکز
    • تماس با ما
  • مشارکت و حمایت
    • کار کردن با ما
    • حمایت مالی
  • رویدادها
    • اخبار
  • چندرسانه‌ای
  • مقالات
  • فارسی
    • English
    • فارسی
    • کوردی
    • تورکجه
    • بلۆچی

همه حقوق چاپ و کاپی رایت این سایت برای موسسه خشونت پرهیزی برای دموکراسی محفوظ است

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In

Add New Playlist