تحریریه موسسه خشونتپرهیزی برای دموکراسی
روز سیزدهم آذر ویدیویی از شادی جمعی مردم در بازار رشت با استقبال گسترده مردم، تبدیل به یکی از ترندهای محبوب ایرانیان شد. این ویدیو که اولین بار در صفحه اینستاگرام پیرمردی به نام صادق بوقی، بوقچی معروف تیم فوتبال سفیدرود رشت، بارگذاری شد و در مدت کمی با استقبال گسترده کاربران ایرانی روبرو شد و هزاران نفر او را در اینستاگرام دنبال کردند.
سه روز بعد پنجشنبه شانزدهم آذر همزمان با روز دانشجو، نیروی انتظامی با حذف همه پستهای این صفحه و گنجاندن یک پیام از سوی خود در آن نوشت: «این صفحه به علت تولید محتوای مجرمانه و بر اساس مصادیق مجرمانه مندرج در قانون جرایم رایانهای مسدود و با عوامل آن برخورد گردید.»
پیشتر نیروی انتظامی استان گیلان اعلام کرده بود که «۱۲ نفر از گردانندگان صفحات اینستاگرامی» در این رابطه پس از «هماهنگی با مرجع قضائی و تشکیل پرونده» بازداشت شدهاند. حسین حسینپور، جانشین فرمانده انتظامی گیلان، روز سهشنبه ۱۴ آذرماه گفت که این اقدام به دلیل «انتشار تصاویری از رقص و پایکوبی در معابر عمومی و بازار رشت» صورت گرفته است.او در ادامه با بیان اینکه این تصاویر «در شبکههای اجتماعی و ماهوارهای» بازتاب داشته، گفت که این ویدئوها از «۹ صفحه مجازی» حذف شدهاند.
در این گزارش از یک استاد جامعهشناسی سوال کردهایم که پس از محدود شدن شادی جمعی چه اتفاقی در جامعه افتاده است.
***
جمهوری اسلامی بارها با کسانی که ویدیویی از رقص یا آوازخوانی در شهرهای ایران منتشر کردهاند برخورد کرده است. در یکی از آخرین موارد انتشار ویدیو رقص دختران اکباتان با آهنگ«آرام باش» باعث دستگیری آنها شده بود.
در این رابطه با یک استاد برجسته جامعهشناسی که اتفاقا اهل گیلان است ودر دانشگاه تهران سابقه تدریس دارد صحبت کردیم که به دلیل اقامت ایشان در ایران از ذکر نامشان خودداری میکنیم.
سوال:آقای دکتر نظر شما راجع به برخوردی که با این شادی جمعی در بازار رشت افتاده چیست؟
پاسخ: من در رشت ولاهیجان بزرگ شدم. تقریبا روزی نیست که در بازار یا قهوهخانهها یا در خیابانهای گیلان کسی آواز نخواند. بگذارید در رابطه با آوازخوانی صادق بوقی کمی بگویم، این شعر و تعدادی دیگر مانند این، بخشی از ادبیات عامیانه و کوچه بازاری گیلان است که از گذشته تا کنون همواره در جمعها خوانده شده. اینها اشعاری هستند که یک نفر گوینده آن نبوده و در طول سالها افراد مختلف به این اشعار افزودهاند. من صادق بوقی را میشناسم. او از بوقچیهای قدیمی تیم فوتبال سفیدرود رشت است و همیشه این اشعار را علاوه بر بازار در کری خوانی با هواداران ملوان بندر انزلی هم میخوانده. این آهنگی که صادق بوقی میخواند ترکیبی از چند آهنگ کوچه بازاری معروف دیگر است.»
«بگذریم، پس در گیلان این آوازخوانی و شادی جمعی یک سنت محلی است که سالهاست در جریان بوده است. باید ببینیم در جامعهای که هر نوع شادی جمعی محدود میشود چه اتفاقی افتاده است.
از منظر جامعه شناسی، جوامع همواره خطوط قرمزی برای خود داشتهاند که زمانی که حکومتی از این خطوط عبور کند، جامعه به آن واکنش نشان میدهد. موضوعات اقتصادی، نظیر گران شدن بنزین در آبان نود و هشت؛ موضوعات سیاسی مانند اخلال در انتخابات آزاد؛ و موضوعات اجتماعی نظیر آنچه برای حجاب اجباری بر سر مهسا امینی آوردند و در ادامه جریان جنبش «زن،زندگی، آزادی» شکل گرفت، همگی خطوط قرمز جامعه بودند.
حالا برخورد با شادی جمعی، به عنوان یکی از حقوق اساسی جامعه در این سطح که حتی یک پیرمرد ماهی فروش نتواند شعری بخواند و منتشر کند، به عنوان عبور حکومت از خط قرمزی دیگر تلقی میشود. همین اتفاق باعث واکنش سریع و حمایت گسترده جامعه با انتشار فیلم رقصشان با آهنگ صادق بوقی شد. جالب بود که سریع هم او را آوردند مصاحبه کرد گفت بازداشت نشده و صفحه اینستاگرامش را هم به او پس دادند.»
سوال: این یعنی عبور حکومت از خط قرمز باعث شکلی از مقاومت مدنی در جامعه شده است؟ یعنی شادی جمعی هم مبارزه مدنی تلقی میشود؟
پاسخ: «دقیقا همینطور است. برخورد با شادی جمعی در هیچ جامعهای پذیرفته نیست. وقتی حکومت در یک جامعه ملتهب و تحت فشار چنین برخوردی میکند، شادی جمعی تبدیل به مقاومت مدنی میشود. یک مدل نافرمانی مدنی که جامعه در برابر حکومت به شکلی خشونت پرهیز به کار میگیرد. حکومت هم چارهای جز عقبنشینی ندارد. کما اینکه در جریان اخیر نیز پس از دو روز عقب نشینی کرد.»
این موضوع مقبولیت جمهوری اسلامی را بار دیگر آن هم نزدیک انتخابات مجلس به چالش کشیده است. پیروزی جامعه مدنی با استفاده از ابراز شادی جمعی بسیار بی هزینه رقم خورد. شادی جمعی پس از محدود شدن توسط حکومت به عنوان تاکتیک موثر فراگیر در راه مقاومت مدنی مردم ایران و نشان دادن نافرمانی مدنی استفاده شد.
نافرمانی مدنی در طول یک سال گذشته به شدت فراگیر شده است. حضور خانمها بدون حجاب در دانشگاه و اماکن عمومی نیز از همین دست بوده است. می بینید برخورد با چنین نافرمانی مدنی فراگیری هم هزینه بسیاری چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ سیاسی برای حکومتها دارد ولی به علت فراگیر بودن در جامعه به سرعت میتواند به اعتراضات سراسری دیگری تبدیل شود.»
سوال: به عنوان آخرین سوال، شما میگویید این نافرمانی مدنی آن هم به سبک شادی جمعی هزینه زیادی برای حکومت دارد به همین جهت قابل سرکوب نیست. حالا ادامه این شادی جمعی چه تاثیری بر جامعه دارد؟
پاسخ: «در صورت ادامه سرکوب حکومت، قطعا ادامه نافرمانی مدنی به این شیوه ممکن است رادیکالتر یا فراگیر تر شود. جامعه به نوعی با این همبستگی روحیه خواهد گرفت و ممکن است نافرمانی مدنی را به شکل فعالتری یا با روش های دیگری ادامه دهد. مثلا سال گذشته زمانی که آتش زدن شال یا قیچی کردن مو به عنوان واکنش جامعه فراگیر شد و حکومت نتوانست با آن برخورد کند، این موضوع باعث همبستگی بیشتر جامعه مدنی و در نهایت اعتراضات سراسری شد. من معتقدم شادی جمعی پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است. جامعه در واقع با این مقاومت مدنی با روش شادی جمعی، توانسته اول نشان دهد چقدر جامعه متفاوت از خواست حکومت است و دوم اینکه حکومت نمیتواند با زور و سرکوب و بدون منطق، ایدئولوژی و نظر خود را بر مردم اعمال کند و در واقع مقبولیت خود را در اکثریت جامعه از دست داده است.»