سه‌شنبه 14 آذر 1402
NIDemocracy
  • صفحه اصلی
    • محدوده‌ی فعالیت‌ها
    • آرشیو مطالب
  • درباره‌ی ما
    • درباره‌ی فعالیت‌ها
    • هیئت مدیره
    • اعضای افتخاری و مشاوران
    • منابع مالی
    • محدوده‌های تمرکز
    • تماس با ما
  • مشارکت و حمایت
    • کار کردن با ما
    • حمایت مالی
  • رویدادها
    • اخبار
  • چندرسانه‌ای
  • مقالات
  • فارسی
    • English
    • فارسی
    • کوردی
    • تورکجه
    • بلۆچی
No Result
View All Result
Donate
  • صفحه اصلی
    • محدوده‌ی فعالیت‌ها
    • آرشیو مطالب
  • درباره‌ی ما
    • درباره‌ی فعالیت‌ها
    • هیئت مدیره
    • اعضای افتخاری و مشاوران
    • منابع مالی
    • محدوده‌های تمرکز
    • تماس با ما
  • مشارکت و حمایت
    • کار کردن با ما
    • حمایت مالی
  • رویدادها
    • اخبار
  • چندرسانه‌ای
  • مقالات
  • فارسی
    • English
    • فارسی
    • کوردی
    • تورکجه
    • بلۆچی
No Result
View All Result
NIDemocracy
No Result
View All Result

زنان پیشگامان اعتراضات مدنی (بخش دوم)

28 مهر 1402
in مقالات
Reading Time: 2 mins read
0 0
0
زنان پیشگامان اعتراضات مدنی (بخش دوم)

نویسنده: ژینا مقدم

«جنبش زنان ایران با نزدیک به 40 سال فعالیت، ثابت کرده که یک قدرت ثابت و صدایی برای حقوق برابر برای زنان در ایران است. در طول این چند دهه، قدرتمندترین ویژگی جنبش زنان سیاست عدم خشونت بوده است.» این بخشی از مقاله مفصل هدی محمودی، محقق، استاد دانشگاه و رئیس کرسی صلح جهانی در دانشگاه مریلند با عنوان «آزادی و جنبش زنان ایرانی» است. او در بخش دیگری از این مقاله می‌نویسد: «از زمان انقلاب 1357 تاکنون، زنان ایرانی رهبر اصلاحات اجتماعی و سیاسی غیرخشونت آمیز ایران بوده اند – نه تنها برای خود بلکه برای هموطنان خود نیز خواستار آزادی بوده‌اند.»

در آستانه انقلاب 1357، روز 10 بهمن‌ماه یعنی دو روز پیش از بازگشت آیت‌الله خمینی از پاریس به ایران، شماری از مردان «تیزخشم» به شهر نو حمله کرده و زنان ساکن قلعه را قلع و قمع کردند. به دنبال آن آتش اقدامات خشونت‌آمیز و مرگ‌بار در درگیری‌های مردم و نیروهای سرکوب‌گر گر گرفت و فضا آکنده شد از حملات مسلحانه به مراکز دولتی، سنگربندی در خیابان‌ها و درگیری‌های خونین، اعدام‌های انقلابی، جنگ‌های مسلحانه در گوشه و کنار کشور، مسلح شدن جریانات سیاسی مختلف و اقدام به ترور مخالفان‌شان تنها به دلیل عقاید و باورهای سیاسی. در چنین فضایی و زمانی که تنها چند روز از یک ماهگی این انقلاب خشونت‌بار می‌گذشت، همزمان با روز جهانی زنان در روز 17 اسفندماه، هزاران زن، با حمل تنها پلاکاردها و بنرها و بدون هیچ اسلحه یا اقدام خشونت‌آمیزی به تجمع و راهپیمایی پرداختند. آنها نخستین و باشکوه‌ترین کنش بی‌خشونت آن انقلاب را رقم زدند.

جای تعجب نیست که در آن فضای پر از خشونت و حذف و کشتار، این مطالبات نادیده گرفته شدند. اما زنان ناامید نشده و نام خود را به عنوان اولین نیروی مخالف با حکومت جمهوری اسلامی حتی پیش از استقرار آن بر پیکر تاریخ ایران حک کردند. اعتراضات بی‌خشونت زنان علیه حجاب اجباری و دیگر قوانین تبعیض‌آمیز حکومت جدید درآبان 1358 نیز به اشکال مختلف ادامه داشت و در تیرماه 1359 به دنبال صدور اولین بخشنامه دولتی مبنی بر اجبار زنان به رعایت حجاب اسلامی در ادارت دولتی، مدارس واماکن عمومی، با تجمع اعتراضی نزدیک به 2500 زن سیاهپوش در مقابل ساختمان نخست‌وزیری یک بار دیگر سر برآورد. این اعتراض با سرکوب شدید توسط نیروهای حکومتی، حملات متعصبان مذهبی و سکوت جامعه مدنی فروکش کرد.

به دنبال این رویداد و آغاز دهه شصت که جمهوری اسلامی در آن با اعمال شدیدترین سرکوب‌ها و اعدام‌های دسته‌جمعی مخالفان سیاسی حاکمیت بی‌چون و چرای خود را تثبیت کرد، جنبش زنان نیز چنان به پستو رانده شد که دولت اصلاحات با شعار تحقق فضای باز برای فعالیت سیاسی نیز نتوانست فرصتی هر چند کوتاه برای کنش‌ها و کارزارهای علنی جنبش زنان فراهم کند. با  پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 فضا بیش از پیش برای فعالیت فعالان حقوق زنان محدوتر شد. به دست گرفتن ابتکار عمل در چنین فضای خفقان‌باری کاری بود که زنان ایرانی با راه‌اندازی کارزار بی‌خشونت یک میلیون امضا به آن دست زدند.

کمپین یک میلیون امضا با ابتکارعمل تعدادی از فعالان زن شناخته شده در سال 1385 راه‌اندازی شد. هدف از این کارزار بی‌خشونت که به شکل یک دادخواست همگانی شروع به فعالیت کرد این بود که به  تبعیض‌ها و ستم‌های آشکار قانونی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی پایان بدهد. راه‌اندازی چنین کمپینی آن هم زیر سلطه حاکمیت جمهوری اسلامی در نگاه اول به یک جاه‌طلبی بزرگ با اهدافی غیرممکن می‌مانست. اما فمینیست‌های ایرانی اهداف پنهان مهم‌تری را دنبال می‌کردند که بی‌اغراق می‌توان گفت در درازمدت همگی بی‌چون و چرا محقق شدند بی‌اینکه دستگاه سرکوب متوجه آن بشود. اقدامی که تمام ویژگی‌های لازم برای قرار گرفتن در دسته کنش‌های بحران‌آفرین (dilemma action) را دارا بود.

کنش تنگنا، یا آن طور که در بالا عنوان شد، اقدامات بحران‌آفرین، به کنش‌های مدنی بی‌خشونتی گفته می‌شود که طرف مقابل را بر سر یک دوراهی باخت-باخت قرار می‌دهد، به عبارت دیگر در شرایطی که یا  تقاضای کارزار را برآورده کند یا در جهتی عمل کند که حمایت و تصویر عمومی خود را از دست بدهد. از مهم‌ترین ویژگی‌های کنش‌های بحران‌آفرین عمومیت و همه‌گیری آنهاست، یعنی همان مولفه‌ای که سرکوب آن را برای طرف مقابل سخت و در بیشتر موارد ناممکن می‌کند و در خصوص کمپین یک میلیون امضا به تمامی صدق می‌کند.

کارزار نمک به رهبری مهاتما گاندی علیه حق انحصاری انگلیسی‌ها برای کنترل تولید و عرضه نمک در هندوستان از معروف‌ترین نمونه‌های اقدامات معضل‌آفرین است. گاندی با سازماندهی این حرکت، حکومت بریتانیا را در یک تنگنا یا به عبارتی یک دوراهیی باخت باخت قرار داد. گاندی و همراهانش یک راهپیمایی 390 کیلومتری به سمت ساحل دریا را شروع کردند تا در آنجا شروع به جوشاندن آب دریا و برداشت نمک بکنند. اقدامی به ظاهر ساده، اما بسیار پیچیده و بحران‌آفرین، چراکه حکومت بریتانیا را در موقعیتی قرار داد که اگر آنها را به خاطر جوشاندن آب دریا بازداشت می‌کرد اقدامی احمقانه انجام داده بود و مشروعیتش را زیر سوال می‌برد، اگر هم کاری به آنها نداشت سود هنگفت ناشی از کنترل تولید و عرضه نمک را از دست می‌داد.

درست است که کمپین یک میلیون امضا در عمل موفق به تحقق مطالبات خود مبنی بر لغو تبعیض‌های سیستماتیک علیه زنان نشد، اما باعث شد که مبارزه علیه این تبعیض‌ها از حلقه‌های محدود نخبگان، دانشگاهیان و حقوقدانان خارج شود و در میان زنان سراسر جامعه گسترش یابد. بیان این مطالبات از سوی کمیته‌های کوچک و بدون ارتباط مستقیم به آغازکنندگان کمپین آشکارا دست حکومت را برای سرکوب بست. کما اینکه دیده شد جز چند فعال زن که در راس امور بودند فرد دیگری به خاطر حمایت از این کمپین بازداشت یا به زندان محکوم نشد. این همان نکته‌ای است که شازکا بایرلی، پژوهشگر فمینیست در حوزه مبارزات بی‌خشونت از آن به عنوان درسی مهم برای مبارزات فمینیستی تحت سرکوب‌های شدید یاد می‌کند.

به عبارت دیگر، این کمپین، مبارزه پرهزینه سی ساله فعالان زن علیه تبعیض‌های نظام‌مند جمهوری اسلامی علیه زنان را به اقداماتی کم‌خطرتر نظیر آموزش همگانی در مناطق روستایی و شهری، تحقیق و مستندسازی، حمایت‌های اجتماعی و در مواردی حقوقی از زنان آزاردیده، پشتیبانی از زندانیان سیاسی زن، تعاملات چهره به چهره در سطح شهر و اماکن مختص به زنان مانند آرایشگاه‌ها و باشگاه‌های ورزشی و وبلاگ‌نویسی در سطحی گسترده تکثیر کرد. همچنین ارتباطات غیرعلنی میان زنان در حلقه‌های کوچک را جایگزین اعتراضات خیابانی و و مناسبتی نظیر برگزاری مراسم‌های سالانه هشت مارس کرد. کمپین از طریق این اقدامات توجه و حمایت صدها هزار زن در سراسر کشور را جلب کرد. اتفاقی نادر و تاریخی برای جنبش زنان در ایران که مقاومت و مبارزه را برای زنان به امری روزمره والبته کم‌هزینه تبدیل کرد و یکی از اولین نتایج آن مشارکت حیرت‌انگیز زنان جوان در جنبش سبز بود که تنها سه سال پس از راه‌اندازی این کمپین آغاز شد و به مدت بیش از یک سال در سطح اعتراضات گسترده خیابانی ادامه داشت. این تنها یکی از نتایج این کمپین بود.

 کارزار دختران خیابان انقلاب به پیشاهنگی ویدا موحد یکی دیگر از برجسته‌ترین کنش‌های بحران‌آفرین زنان در تاریخ مبارزات مدنی ایران است. اقدام ویدا موحد نه‌تنها دستگاه امنیتی و انتظامی حکومت بلکه مردم حاضر در صحنه کنش و در ادامه جامعه مدنی را نیز بر سر یک دوراهی تاریخی قرار داد. او در شلوغ‌ترین خیابان پایتخت که برای سال‌ها مرکز اصلی طرح و حل و فصل تمام منازعات سیاسی در ایران بود، با ایستادن بر روی یک پست برق که به نظر همگان تا آن زمان، به لحاظ سیاسی فضایی کاملا بی‌مصرف به شمار می‌آمد، نه‌تنها روسری از سر برداشت بلکه در کمال آرامش و بی‌اینکه حتی یک کلمه یا شعار سیاسی به زبان بیاورد آن را بر سر چوبی کرد و بی‌توجه به واکنش دیگران در هوا تکانش داد.

به گفته شاهدان این رویداد، نیروهای انتظامی در زمان اجرای این پرفورمنس اعتراضی در همان حوالی بودند اما چنان شوکه شده بودند که برای نزدیک به یک ساعت از هر گونه واکنشی علیه او ناتوان بودند. از طرف دیگر، کنش اعتراضی و آرام ویدا موحد از آنجا که بر خلاف نظایرش در کمپین‌های پیش از خود هیچ همراه یا دوربینی برای ثبت نداشت، فراخوانی عمومی بود به تماشاگران و عابرانی که در آن حوالی بودند. فراخوانی که بی‌جواب نماند و تصاویر مختلفی از آن از زوایای مختلف ثبت شد، که همگی در یک هماهنگی ناخودآگاه متاثر از کنش ویدا موحد تنها به ثبت فیگور ایستادن او اکتفا کردند. این طفره همگانی از ثبت چهره کنشگر را می‌توان نخستین پیامد فراخوان خلاقانه او به حفظ امنیت خود و همه زنان تحت سلطه قانون تبعیض‌آمیز حجاب اجباری دانست.

تاثیر این فراخوان به اینجا ختم نشد و پس از بازداشت ویدا موحد نیز ادامه داشت، به طوری که در تمام مدت یک ماه و چند روزی که بدون آشکار شدن هویتش در بازداشت بود، هیچ کنش دیگری در ادامه کارزار او شکل نگرفت که می‌توان از آن به یک محافظت همگانی دیگر از امنیت او یاد کرد. هنوز یک روز از آزادی و آشکار شدن هویت ویدا موحد به عنوان «مادری 31 ساله» نگذشته بود، که نرگس حسینی در همان خیابان بر همان سکو رفت و نخستین قدم را برای تبدیل این کنش به یک کارزار و در نهایت به جنبشی فراگیر در سراسر ایران برداشت. کنش نرگس حسینی چنان هوشمندانه ودقیق طرح ریزی شده بود که از هر گونه تحمیل هزینه اضافه به ویدا موحد جلوگیری می‌کرد. این شکل از محافظت از دیگری در ضمن رعایت تمامی جوانب برای در امان نگه داشتن خود، از دیگر تمایزات کنش‌ها و کارزارهای زنان است که در بخش اول با ارجاع به کتاب «زنان در مقاومت مدنی» از آنه‌ماری کودور و ماری الیزابت کینگ به تفصیل مورد بحث قرار گرفت.

در همین کتاب می‌خوانیم که زنان در تاریخ مبارزات مدنی بارها از کلیشه‌های جنسیتی جوامع مردسالار به نفع خود سود برده‌اند. پایین آوردن شدت سرکوب و خشونت نیروهای امنیتی یکی از آنهاست که از آن به عنوان یکی از پنج ویژگی جامعه‌شناختی زنان برای عملکرد کارآمدتر در جنبش‌های مدنی بی‌خشونت یاد شده است. تاکید ویدا موحد بر موقعیت اجتماعی‌اش به عنوان مادرِ مجرد یک نوزاد 19 ماهه، همچون کنشی بحران‌آفرین نظام حقوقی جمهوری اسلامی را، با آن همه خشونت و قساوتی که از آن سراغ داریم، بر سر چنان دو راهی‌ای قرار داد که ناچار شد دقیقا به همین دلیل با آزادی موقتش موافقت کند. آن هم نه یک بار، بلکه دو بار! توضیحات وکیلش مبنی بر اینکه « ایشان اهل مطالعه هستند بسیار خوش سخن هم می‌باشند و اگر تمایل به گفتگو داشته باشند بسیار مسلط هستند» گواه دیگری است بر اینکه او از هر نوع نمایش اضافه برای تحمیل هزینه به خود و دیگران به شکلی کاملا آگاهانه پرهیز می‌کند.

«مادری» به عنوان نقشی تحمیلی و ظالمانه بر زنان، از سوی ویدا موحد به یک تاکتیک برای مبارزه علیه همان مناسبات تبدیل شد، یک جابجایی تاکتیکی در پذیرش یک نقش کلیشه‌ای جنسیتی که اعظم جنگوری و شاپرک شجری‌زاده، دیگر دختران خیابان انقلاب نیز به درستی و با دقت فراوان از آن به سود خود کارزارشان بهره بردند.

زنان پیشگامان اعتراضات مدنی(بخش اول)

Tags: اعتراضات مدنی خیزش مهسا

Tags: اعتراضات مدنیخیزش مهسا
Previous Post

مبارزات خشونت‌پرهیز در کوزوو

Next Post

زنان ایسلندی برای برابری جنسیتی بیشتر دست به اعتصاب می‌زنند

Next Post
زنان ایسلندی برای برابری جنسیتی بیشتر دست به اعتصاب می‌زنند

زنان ایسلندی برای برابری جنسیتی بیشتر دست به اعتصاب می‌زنند

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Facebook Twitter Instagram Youtube LinkedIn

همه حقوق چاپ و کاپی رایت این سایت برای موسسه خشونت پرهیزی برای دموکراسی محفوظ است

No Result
View All Result
  • صفحه اصلی
    • محدوده‌ی فعالیت‌ها
    • آرشیو مطالب
  • درباره‌ی ما
    • درباره‌ی فعالیت‌ها
    • هیئت مدیره
    • اعضای افتخاری و مشاوران
    • منابع مالی
    • محدوده‌های تمرکز
    • تماس با ما
  • مشارکت و حمایت
    • کار کردن با ما
    • حمایت مالی
  • رویدادها
    • اخبار
  • چندرسانه‌ای
  • مقالات
  • فارسی
    • English
    • فارسی
    • کوردی
    • تورکجه
    • بلۆچی

همه حقوق چاپ و کاپی رایت این سایت برای موسسه خشونت پرهیزی برای دموکراسی محفوظ است

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In

Add New Playlist